کد مطلب:314976 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:182

شفای بیمار در حرم حضرت ابالفضل
آقای مرحوم حاج محمد علامه، در خاطراتی كه در كتاب (خاطرات شصت سال خدمتگذاری) نگاشته اند كه:

روزی در كربلا نزدیك مرقد حضرت علی اكبر (علیه السلام) ایستاده بودم كه دیدم صدای داد و فریاد می آید. توجه كردم و دیدم دختر دیوانه ای را به حرم باب الحوائج حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) می برند. محارمش (عموها و دایی ها برادرهایش) اطراف درشكه را گرفته بودند و او را به حرم آن حضرت می بردند. من از آنجا به حرم حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) مشرف شدم. وقتی برگشتم، دیدم كه حرم حضرت را چراغان است.

دوستی كه اهل كربلا بود نقل كرد: كه وقتی یك عرب، بیچاره می شود، دست هایش را از عبا بیرون و عقالش را به گردن آویزان می كند و دو طرف چفیه اش را به دست می گیرد و به ضریح گره كور می زند و آن گاه گره ها را می كشد و با هر بار كشیدن، اسم های حضرت عباس (علیه السلام) را صدا می زند. گاهی می گوید: یا أخا زینب! یا اباالقربه! و گاهی می گوید: ای علمدار حسین (علیه السلام) و گاهی می گوید: سقای طفلان حسین! پدر این دختر هم همین كار را كرد و چفیه ای را كه به گردن داشت، آن قدر به ضریح گره زده بود كه صورتش به آن چسبیده بود. ولی ناگهان با یك تكان همه گره ها باز و دختر بلند شد و به پدر گفت: «بابا! برایم زیارت حضرت اباالفضل (علیه السلام) بخوان»

به این ترتیب، از لطف آن بزرگوار كه باب الحوائجش خوانده اند - بار دیگر



[ صفحه 544]



حاجتمندی به خواسته اش نایل شد. [1] .



درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است

باب الحوائج اش همه جا گفت وگو كنند



(سید عباس ذاكر)


[1] كتاب خاطرات شصت سال خدمتگذاري، ص 85.